ما نهج البلاغه می خوانیم.

این وبلاگ اختصاصی نهج البلاغه است.

شرح حکمت 8 بخش 6 - بررسی شگفتی خلقت طاووس 2

 

 

شرح حکمت 8

 قسمت ششم

خطبه ۱۶۵ بند چهارم: بر فراز گردن طاووس به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده و برآمدگی گردنش مانند آفتابه ای نفیس و نگارین است و از گلوگاه تا روی شکمش به زیبایی وَسْمِه یمانی رنگ آمیزی شده یا چون پارچه حریر بَرّاق یا آیینه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آمیخته است، در کنار شکاف گوش طاووس خطی است باریک، مانند سَرِ قلم به سفیدی گل بابونه که در کنار سیاهی آن جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد یا با شفّافیّت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس مانند شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقشی چندان نیست و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زیبا بیرون می آید،( یعنی پرهایش می ریزد) و تن عریان می کند پرهای او پیاپی فرو می ریزند و از نو می رویند، پرهای طاووس مانند برگ خزان رسیده می ریزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پیوندند تا دیگر بار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را باز می یابد، بی آنکه میان پرهای نو و و پرهای ریخته شده تفاوتی وجود داشته باشد یا حتی رنگی جابجا بروید. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای دیگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب است. راستی هوش های ژرف اندیش و عقل های پُرتلاش چگونه این همه از حقایق موجود در پدیده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصیف گران به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان توانند کرد؟ و در درک کمترین اندام طاووس گمان ها از شناخت، درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستایش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصیف پدیده ای که برابر دیدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پدیده محدودی که او را با ترکیب پیکری پرنقش و نگار با رنگ ها و مرزهای مشخّص می شناسد، باز هم از توصیف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن درمانده اند! (حال چگونه خدا را می توان درک کرد؟)

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 8 بخش 5- بررسی شگفتی خلقت طاووس 1

 

 

شرح حکمت 8

 قسمت پنجم

5. شگفتی خلقت طاووس:
یکی دیگر از موجوداتی که پیچیدگیها، شگفتی ها و زیباییهای خلقتش توسط مولا علی(علیه السلام) به دقت و به طرز اعجاب انگیزی تبیین شده، طاووس است. در خطبه ۱۶۵ بخشهای دو ، سه و چعارم پیرامون طاووس اینگونه می خوانیم:«و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش طاووس است، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید و رنگ ها و پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دُم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود آن را مانند چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد، گویا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگ های زیبای خود می نازد و خوشحال و خرامان دُم زیبایش را به این سو و آن سو می چرخاند و به سوی مادّه می تازد، مانند خروس می پرد و چون حیوانِ نرِ مستِ شهوت با جفت خویش می آمیزد، این حقیقت را من از روی مشاهده می گویم نه مانند کسی که بر اساس نقل ضعیفی سخن بگوید. اگر کسی خیال کرده باردار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشک ها تخم گذاری می کند، افسانه ای بی اساس است، ولی شگفت تر از آن نیست که برخی می گویند: زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد که همین عامل باردار شدن زاغ است!

( حضرت می خواهند بفرمایند که هر دو این اعتقادات باطل و افسانه است)

در ادامه می فرمایند: «گویا نی های پر طاووس مانند شانه هایی است که از نقره ساخته و گردی های شگفت انگیز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پارچه های زَبَرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روییدنی های زمین تشبیه کنی خواهی گفت دسته گُلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است و اگر آن را با پارچه های پوشیدنی همانند می سازی پس مانند پارچه های زیبای پرنقش و نگار یا پرده های رنگارنگ یَمَن است و اگر آن را با زیورآلات مقایسه میکنی مانند نگین های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است. طاووس چون به خود بالنده مغرور راه می رود دُم و بال های زیبایش را برانداز می کند، پس با توجّه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد ولی چون نگاهش به پاهای خود می افتد، بانگی بر می آورد که گویا گریان است، فریاد می زند گویا که دادخواه است و گواه صادق دردی است که در درون دارد زیرا پاهای طاووس مانند ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سویِ ساقِ پایش ناخنکی مخفی روییده است.»


🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 8 بخش 4 - بررسی شگفتی خلقت خفاش

 

 

شرح حکمت 8

 قسمت چهارم

 4. شگفتی خلقت خفّاش:
یکی دیگر از موجوداتی که حضرت امیر(علیه السلام) در نهج البلاغه به صورت بسیار دقیق و جزئی خلقت آن را بررسی کردند تا شاید ما انسانهای غافل با تأمل در ظرافت ها و پیچیدگیهای این خلقت، به قدرت و وجود خدا و عظمت و علم خدا پی ببریم خفاش است. در بند دوم از خطبه ۱۵۵ نهج البلاغه می خوانیم:« از زیبایی های صنعت پروردگار و شگفتی های آفرینش او همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفرینش خفّاشان است. روشنی روز که همه چیز را می گشاید چشمان خفاش را می بندد و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو می برد، چشمان خفاش را باز می کند. چگونه چشمان خفّاش کم بین است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گیرد؟ نوری که با آن راه های زندگی خود را بیابد، و در پرتو آشکار خورشید خود را به جاهایی برساند که می خواهد، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاریک پنهان می سازد که از حرکت در نور درخشان عاجز است، پس خفّاش در روز پلک ها را بر سیاهی دیده ها می اندازد و شب را مانند چراغی برمی گزیند که در پرتو تاریکی آن روزی خود را جستجو می کند و سیاهی شب دیده های او را نمی بندد و به خاطر تاریکی زیاد از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشید پرده از رُخ بیفکند و سپیده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره(خفاش) پلک ها بر هم می نهد و بر آنچه در تاریکی شب به دست آورده قناعت می کند. پاک و منزّه است خدایی که شب را برای خُفّاشان مانند روز روشن و مایه به دست آوردن روزی قرار داد و روز را مانند شب تار مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود و بالهایی از گوشت برای پرواز آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز از آن استفاده کنند، این بالها مانند لاله های گوشند بی پر و رگ های اصلی، ولی جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که در هم بشکند و نه چندان محکم که سنگین باشد؛ پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبیده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آیند با مادر فرود می آیند و اگر بالا روند با مادر اوج می گیرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بال ها قدرت پرواز کردن پیدا کند و بداند که راه و رسم زندگی کردن کدام است و مصالح خویش را بشناسد. پس پاک و منزّه است پدیدآورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقیمانده از دیگران همه چیز را آفریده است».

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 8 بخش 3 - بررسی شگفتی خلقت آدم (ع)

 

 

شرح حکمت 8

 قسمت سوم

3. شگفتی خلقت حضرت آدم (علیه السلام ) : موضوع دیگری که حضرت علی (علیه السلام) برای رسیدن ما به معرفت الله از شگفتی پدیده ها معرفی میفرمایند، شگفتی خلقت آدم (علیه السلام) است. در خطبه اول نهج البلاغه میخوانیم: «سپس خداوند بزرگ خاکی از قسمت های گوناگون زمین، از قسمت های سخت و نرم و شور و شیرین گِرد آورد، آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد و با افزودن رطوبت چسبناک گردید. از آن اندامی شایسته و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید. آن را خشکانید تا محکم شد، خشکاندن را آنقدر ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معیّن و سرانجامی مشخّص، اندام انسان کامل گردید. آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه که وی را به تلاش اندازد و دارای افکاری که در دیگر موجودات تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوارحی بخشید که در خدمت او باشند و ابزاری عطا فرمود که آنها را در زندگی به کار گیرد. قدرت تشخیص به او داد تا حقّ و باطل را بشناسد و حواس چشایی و بویایی و وسیله تشخیص رنگ ها و اجناس مختلف در اختیار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون و چیزهای همانند و سازگار و نیروهای متضادّ و مزاج های گوناگون گرمی، سردی، تری، و خشکی قرار داد.

و در خطبه ۱۶۳ بند سوم میفرمایند:« ای انسان! ای آفریده راست قامت! ای پدیده نگاهداری شده در تاریکیهای رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تو در تو، آغاز آفرینش تو از گِل و لای بود و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخص و سرآمدی تعیین شده. و آنگاه که در شکم مادرت حرکت میکردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ بدهی و نه صدایی را می شنیدی. سپس تو را از قرارگاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر از پستان مادر هدایت کرد؟ و به هنگام نیاز جایگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند. هرگز آنکس که در توصیف پدیده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پروردگارش ناتوان تر و از شناخت خدا با حدّ و مرز پدیده ها دورتر است».

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 8 بخش 2 - بررسی شگفتی خلقت فرشتگان

 

 


:شرح حکمت 8

 قسمت دوم

 حضرت در ادامه (خطبه ۱ ) می فرمایند: «آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سَقفی استوار و بلند قرار داد، بی آنکه نیازمند به ستونی باشد یا میخ هایی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگانِ درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش (خورشید) و ماهی درخشان در مدارِ فَلَکی گردان و برقرار و سقفی متحرّک و صفحه ای بی قرار، به جریان انداخت.» ؛ این از خلقت آسمانها.

2. خلقت فرشتگان: موضوع دیگری که از ویژگیها و شگفتی های مخلوقات الهی حضرت به آن اشاره فرموده است، خلقت فرشتگان است. در خطبه اول نهج البلاغه میخوانیم: « سپس آسمان های بالا را از هم گُشود و از فرشتگان گوناگون پُر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صف هایی ایستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبیح می گویند و خسته نمی شوند و هیچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی یابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی گردد، بدن های آنان دچار سُستی نشده و آنان دچار بی خبریِ برخاسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی و زبان گویای وحی برای پیامبران می باشند، که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی دیگر دَربانان بهشتِ خداوندند. بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوش هایشان استوار است، برابر عَرش خدا دیدگان به زیر افکنده و در زیر آن، بال ها را به خود پیچیده اند. میان این دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پایین تری قرار دارند، حجابِ عِزّت و پرده های قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خیال، در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پدیده ها را بر او روا نمی دارند؛ هرگز خدا را در هیچ جایی محدود نمی کنند و نه با همانند آوردن به او اشاره می کنند».

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 8 بخش 1 - بررسی شگفتی خلقت آسمانها

 

 

حکمت 8

 وَ قَالَ (علیه السلام) إعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ، یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.

 و درود خدا بر او فرمود: از ویژگیهای انسان در شگفتی مانید، که با پاره ای پی می نگرد و با گوشت سخن می گوید و با استخوان می شنود و از شکافی نفس می کشد!


شرح :

 قسمت اول

 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت هشتم نهج البلاغه، شگفتیهای خلقت تن انسان را بیان میکنند. اساساً یکی از راههای معرفت الله، توحید و طاعت الهی در نهج البلاغه، تفکر در ویژگیها و شگفتیهای خلقت و آفرینش پدیده هاست. حضرت در نهج البلاغه موارد متعددی از شگفتیهای خلقت موجودات متنوّع را تبیین فرموده اند که به برخی از آنها اشاره میکنم.
ابتدا حکمت هشتم نهج البلاغه را با هم میخوانیم: « و درود خدا بر او فرمود: از ویژگیهای انسان در شگفتی مانید که با پاره ای پی می نگرد و با گوشت سخن میگوید و با استخوان میشنود و از شکافی نفس میکشد».

 انصافاً اگر کسی در همین چهار ویژگی به ظاهر ساده خلقت تن خودش تفکر بکند، قطعا در مقابل عظمت خدا سر به سجده می گذارد و از گردنکشی و نافرمانی دست می کشد. عرض کردم امیرالمؤمنین راههای متعددی را برای معرفت الله و توحید و طاعت الهی معرفی فرموده اند که یکی از آنها بررسی و تفکر در ویژگیها، پیچیدگی ها و شگفتی های پدیده های مختلف است. من به برخی از آنها اشاره میکنم.

1. بررسی شگفتی های خلقت آسمانها:
واقعاً این شگفتی انسان را متعجب می کند به گونه ای امیرالمومنین (علیه السلام) جزء به جزء فرایند آفرینش آسمان را بیان می کنند، که گویا در خلقت آسمانها حضور داشته اند. در خطبه اول نهج البلاغه بند سوم می خوانیم: « سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوایِ به آسمان و زمین راه یافته را آفرید و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که یکی بر دیگری می نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلّط ساخت و حدّ و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود. فضا در زیر تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود. سپس خدای سبحان طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبید. طوفان به شدّت وزید و از نقطه ای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها را به هر سو روان کند و بر هم بکوبد و با همان شدّت که در فضا وزیدن داشت بر امواج آب ها حمله ور گردد، از اوّلِ آن برمی داشت و به آخرش می ریخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برمی گرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قلّه های بلند کوه ها بالا آمدند. امواج تُند کف های برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد که از آن، هفت آسمان را پدید آورد...


🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 7 بخش 1 - تقش و تاثیر صدقه دادن

 

 


حکمت 7

 

الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ .
و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارویى ثمر بخش است و کردار بندگان در دنیا فردا در پیش روى آنان جلوه گر است.
 

 شرح

 امیرالمؤمنین (علیه السلام ) در حکمت هفتم نهج البلاغه پیرامون نقش و تأثیر صدقه دادن سخن به میان آوردند. می فرمایند: « الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ» یعنی "صدقه دادن دارویی اثر بخش است ". مقصود حضرت ممکن است یکی از این دو معنا باشد:

1 معنای اول: اینکه صدقه دادن برای درمان دردهای جسمانی اثر بخش باشد، با توجه به استفاده از لفظِ "دواء"
:2 معنای دوم: مقصود حضرت این باشد که صدقه دادن برای رفع مشکلات معنوی و مشکلات غیر جسمانی مؤثر است، که در این صورت چند مورد از این مشکلات که با صدقه دادن پیشگیری یا درمان میشود، در نهج البلاغه بیان شده است:

 1.نکته اول افزایش روزی است. در حکمت ۱۳۷ می خوانیم: «إسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ» ؛ "رزقتان را با صدقه دادن فرود آوردید."

2. دفع و رفع فقر: در حکمت ۲۵۸ میخوانیم:
« إِذَا أَمْلَقْتُمْ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَةِ» هنگامی که تنگدست شدید، پس با خدا از طریق صدقه دادن تجارت کنید." ممکن است این حکمت ۲۵۸ ناظر به آن آیه شریفه ( آیه ۱۶۰ سوره انعام) باشد که فرمود:
«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» ؛ "کسی که یک حسنه بیاورد، ده برابر برای او اثر خواهد بود"

3. ایمان: مسأله دیگری که در نهج البلاغه با صدقه حفظ میشود، مسأله ایمان است. در حکمت ۱۴۶ نهج البلاغه می خوانیم: « سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ »
"ایمان خود را با صدقه دادن حفاظت و صیانت کنید."

4. دیگر مسأله ای که از طریق صدقه دادن حل میشود، کفّاره گناهان است. حضرت در خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه در بیان فلسفه صدقه پنهانی می فرمایند: « وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ» ؛ "صدقه پنهانی گناهان را می پوشاند و کفّاره گناهان حساب میشود."

5. دفع مرگ بد : نکته آخر دفع مرگ بد است که انسانها میخواهند سعی کنند عاقبت بخیر شوند. یکی از راههای دفع عاقبت به شرّی، صدقه آشکار است. در همان خطبه ۱۱۰ می خوانیم: « وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ» ؛ "صدقه آشکار دفع مرگ بد می کند."

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 6 بخش 4- آثار خودپسندی

 

 

قسمت چهارم

نکته هفتم در باب خودپسندی و از خود راضی بودن "آثار خود پسندی" است.

1. خودپسندی آفت عقل:
حضرت هم در حکمت ۲۱۲ و هم در نامه ۳۱ نهج البلاغه بند هشتم، به این نکته اشاره کردند. در حکمت ۲۱۲ فرمودند: «خودپسندی یکی از حسودان عقل است.» یعنی خودپسندی دشمن عقل است. در نامه ۳۱ هم می‌نویسند: « بدان که خود بزرگ بینی و غرور مخالف راستی و آفت عقل است.»

2. خودپسندی مانع رشد و فزونی نعمت ها :
در حکمت ۱۶۷ می‌خوانیم ؛ «خودپسندی مانع فزونی است.»

3. خودپسندی عامل بی ارزش شدن انسان:
در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر می نویسند: «بپرهیز که خود را در بزرگی همانند خداوند بپنداری و در شُکوهِ خداوندی همانند او بدانی، زیرا خداوند هر سرکشی را خار می سازد و هر خودپسندی را بی ارزش می کند.»

4. خودپسندی عامل عذاب و بدبختی:
در بند دوازدهم از خطبه ۲ میفرمایند: « برابر فاسدانی که تخم گناه افشاندند و با آب غرور و فریب آبیاری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند.»

5. خودپسندی عامل تولید و گسترش بغض و کینه بین انسان ها:
حضرت علی (علیه السلام) در بند پنجم از خطبه ۱۹۲ می فرمایند: «خدا را خدا را از تکبر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسه های شیطانی است که ملت های گذشته و امّت های پیشین را فریب داده است تا آنجا که در تاریکی های جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند و به آسانی به همان جایی که شیطان می خواست کشانده شدند. کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبّران را همانند هم کرده است تا قرن ها به تضاد و خونریزی بگذرانند.»

:6. خودپسندی عامل جنگ و پیکار با خدا :
امیرالمؤمنین در خطبه ۱۹۲ بند دوم میفرمایند: «شیطان بر آدم (علیه السلام) به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است دچار تعصّب و غرور شد؛ پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبان و سر سلسله متکبّران است که اساس عصبیّت را بنا نهاد و بر لباس کبریایی و عظمت با خدا درافتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد، آیا نمی نگرید که خدا به خاطر خود بزرگ بینی او را تحقیر و خوار کرد؟ و به جهت بلندپروازی او را پست و ذلیل گردانید؟ پس او را در دنیا طرد شده و آتش جهنم را در قیامت برای او مهیّا فرمود.»

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 6 بخش 3- خودپسندی و از خود رازی بودن

 

 

قسمت سوم

 نکته پنجم که در بحث خودپسندی باید توجه کرد تا از این آفت در امان ماند، بحث توجه به این حقیقت است که عزت و بزرگی و کبریا مخصوص ذات اقدس خداوندی است. در خطبه ۱۹۲ بند اول ، حضرت می فرمایند: «ستایش خداوندی را سزاست که لباس عزّت و بزرگی پوشید و آن دو را برای خود انتخاب کرد و از دیگر پدیده‌ها بازداشت. آن دو را مرز میان خود و دیگران قرار داد و آن دو را برای بزرگی و عظمت خویش برگزید و لعنت کرد آنکس را که در آرزوی عزت و بزرگی با خدا به ستیزه برخیزد، از این رو فرشتگان مقرب خود را آزمود و فروتنان را از گردن کشان جدا فرمود» ، که اشاره است به آزمون سجده بر آدم که ابلیس به خاطر گردنکشی مردود و رجیم شد اما فرشتگان مقرّب شدند.

نکته ششم در مورد علل خودپسندی است. چه می‌شود انسانها دچار این رذیله مهلک و خطرناک می‌شوند؟ در نهج‌البلاغه چندین دلیل برای خود پسندی بیان شده است که به ترتیب عرض می‌کنم.

1. ستایش و تشویق: در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر رحمت الله می نویسند: «تا می توانی با اهل ورع و راستگویان بپیوند و آنان را چنان پرورش بده که تو را فراوان نستایند و تو را برای اعمال زشتی که انجام نداده‌ای تشویق نکنند، که ستایش بی اندازه خودپسندی می آورد و انسان را به سرکشی وامی دارد.»
در جای دیگری از همین نامه می‌فرمایند: «مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی و به خوبیهای خودت اعتماد کنی و ستایش را دوست داشته باشی که اینها همه از بهترین فرصتهای شیطان برای هجوم آوردن به تو است و کردار نیک نیکوکاران را نابود می سازد.»

2. دنیا پرستی : در نامه اول نهج البلاغه است: «همانا بسیاری از مردم تغییر کرده‌اند و از سعادت و رستگاری بی‌بهره مانده اند، به دنیا پرستی روی آورده و از روی هوای نفس سخن گفتند. کردار اهل عراق مرا به شگفتی واداشته است که مردمی خودپسند در چیزی گرد آمده اند.» در خطبه ۲۳۰ هم می فرمایند: «بر شما باد به تلاش و کوشش، آمادگی و آماده شدن و جمع آوری زاد و توشه آخرت در دوران زندگی دنیا. دنیا شما را مغرور نسازد چنانکه گذشتگان شما و امّتهای پیشین را در قرون سپری شده مغرور ساخت.»

3. افتخار به آفرینش خود: در خطبه ۱ درباره ابلیس ملعون و راز سکوتش می فرمایند: «سپس خداوند از فرشتگان خواست تا آنچه در عهده دارند انجام دهند و عهدی را که پذیرفته اند وفا کنند، این گونه که بر آدم سجده کنند و او را بزرگ بشمارند و فرمود بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز شیطان، غرور و خودبزرگ بینی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه کرد و به آفرینش خودش از آتش افتخار نمود و آفرینش انسان از خاک را تحقیر کرد.»

 در بند دوم از خطبه ۱۹۲ هم می فرمایند: «شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّبین و سرسلسله متکبران است.»

عجیب است که مولا امیرالمؤمنین در خطبه ۱۹۲ می فرمایند: «ابلیس که شش هزار سال عبادت خدا را کرده بود فقط به خاطر یک استکباری که از خودش نشان داد از درگاه خدا رانده شد.» چه برسد به ما که عبادت های او را هم نکرده ایم.

4. حسادت : امیرالمؤمنین در حکمت ۲۱۲ می فرمایند: «خودپسندی یکی از حسودان عقل است.» در واقع می‌خواهند بفرمایند یکی از آفتهای عقل است. آثار خودپسندی یکی دیگر از مباحث نهج البلاغه است که در بحث بعدی عرض خواهم کرد.

🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم

شرح حکمت 6 بخش 2 - خودپسندی و از خود رازی بودن

 

 

قسمت دوم

:خودپسندی و از خود راضی بودن:

سرفصل دیگری که در حکمت ششم به آن پرداخته می‌شود در مورد خودپسندی و از خود راضی بودن است. حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۶ فرمودند: «دشمنان انسان از خود راضی فراوانند».

 نکته اول که باید در باب خودپسندی و هم خانواده های آن از رذایل اخلاقی مانند فخر فروشی و تکبّر دانست، این است که اگر انسان به ناتوانی خودش توجّه کند اصلاً جایی برای فخرفروشی و خود پسندی وجود ندارد. حضرت در حکمت ۴۵۴ می فرمایند: « فرزند آدم را چه به فخر فروشی، زیرا در آغاز نطفه ای گندیده و در پایان مرداری بدبو است نه می تواند روزی خویش را فراهم کند و نه مرگ را از خود دور نمایند».

 نکته دوّم این است که انسان اگر از سرنوشت متکبّران تاریخ پند و عبرت بگیرد هیچگاه دچار این رذیله اخلاقی نمی شود. در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه بند ۷ می‌خوانیم: «مردم! از آنچه بر ملت‌های متکبّر گذشته از کیفر ها و عقوبتها و سخت گیری ها و ذلّت و خواری فرود آمده عبرت بگیرید و از قبرها و خاکی که بر چهره آنها نشست و زمین هایی که با پهلوها بر آن افتاده پند بگیرید و از آثار زشتی که کبر و غرور در دلها می گذارد به خدا پناه ببرید، همانگونه که از حوادث سخت به او پناه می‌برید. آگاه باشید زنهار زنهار، از پیروی و فرمانبری سران و بزرگان تان آنان که به اصل و حسب خود می نازند و خود را بالاتر از آنچه هستند می پندارند و کارهایی نادرست را به خدا نسبت می دهند و نعمت های گسترده خدا را انکار می کنند تا با خواسته‌های پروردگار مبارزه کنند».

 همچنین در خطبه ۲۳۰ بند ۳ می فرمایند: « بر شما باد به تلاش ، کوشش، آمادگی و آماده شدن و جمع آوری زاد و توشه آخرت در دوران زندگی دنیا، دنیا شما را مغرور نسازد چنانکه گذشتگان شما و امّت های پیشین را در قرون سپری شده مغرور ساخت -که البته در اینجا منظور از مغرور شدن فریب دنیا را خوردن است-»

 نکته سوّم تسلیم گمراهان نشدن است. حضرت در بند ۲ از خطبه ۸۷ می فرماید: «و دیگری که او را دانشمند می نامند اما از دانش بی بهره است یک دسته از نادانی ها را از جمعی نادانی گرفته و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته و به هم بافته است و دام هایی از طناب های غرور و گفته های دروغین بر سر راه مردم افکنده است. قرآن را بر امیال و خواسته های خود تطبیق می‌دهد و حق را به هوس های خود تفسیر می کند».

 نکته چهارم در بحث خود پسندی مبتلا شدن به بیماری شیطان است. حضرت در بند ۴ از خطبه ۱۹۲ می فرمایند: « ای بندگان خدا! از دشمنان خدا پرهیز کنید مبادا شما را به بیماری خودش مبتلا سازد و با ندای خود شما را به حرکت درآورد و با لشکرهای پیاده و سواره خود بر شما بتازد. به جانم سوگند شیطان تیر خطرناکی برای شکار شما در چله کمان گذارده و تا حد توان کشیده و از نزدیک ترین مکان شما را هدف قرار داده است». یا در بند ۵ خطبه ۱۹۲ می فرمایند: «خدا را خدا را از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسه های شیطان است. ملت‌های گذشته و امّت های پیشین را فریب داده است تا آنجا که در تاریکی جهالتها فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند و به آسانی به همان جایی که شیطان می خواست کشانده شدند. کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبّران را همانند هم نموده است تا قرن ها به تضاد و خونریزی بگذرانند وسینه‌ها از کینه‌ها تنگی گرفت». دربند ۴ همین خطبه ۱۹۲ می فرمایند: « مردم! آتش خشم خود را بر ضد شیطان به کار بگیرید و ارتباط خود را با او قطع کنید».
 

(حجت الاسلام مهدوی ارفع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ما نهج البلاغه می خوانیم